http://www.forbes.com/video/5085516421001/
http://www.forbes.com/video/5085516421001/
به گزارش سامانه دانشجویان ایران: مطمئنا همه ما در هر سنی که باشیم کارتون تام و جری رو دیدیم. موش و گربهای دوست داشتنی که هنوز هم دیدن شیطنت ها و تعقیب و گریزشون برای ما جذاب است.
اما نکته ی مبهم در این کارتون مشخص نبودن چهره ی زنی بود که ظاهرا خدمتکار خانه ای بود که تام و جری در آن زندگی می کردند و گاهی با جارو به خدمت این موش و گربه ی شیطون می رسید، البته گاهی خودش هم قربانی دعوای تام و جری می شد. شاید این زن تنها کسی بود که تام و جری هردو ازش می ترسیدن وقتی با جاروش وارد میشد، مطمئن بودیم حساب تام یا جری رو میرسه.
زنی که همهی کودکان طرفدار کارتون تام و جری در آرزو دیدن چهرهاش بودند، خانم “هاتی مک دنیل” بود که کاراکتر او را به شخصیت کارتونی تبدیل کرده بودند. هاتی خودش پیشنهاد داده بود که برای برانگیختن حس کنجکاوی کودکان، چهرهاش در این کارتون نمایش داده نشود.
اما قصه به اینجا ختم نمیشه. در اصل ایشون اولین بازیگر سیاه پوستی بودند که برنده جایزه اسکار شدند، اون هم تو فیلمی که یک شاهکار به تمام معنا بود، «بر باد رفته». جالب اینکه در این فیلم هم نقش خدمتکار رو بازی کردند.
مک دانیل در آن سال با احترام و همراه با اسکورت برای دریافت جایزه خود وارد هتلی شد که ورود سیاه پوستان پیش از آن به آن هتل ممنوع بود.
بعد از اینکه این طلسم شکسته شد ۱۳ سیاه پوست دیگر هم موفق به دریافت اسکار شدند. دنزل واشنگتن، کوبا گودینگ، لوئیس گاست، فارست ویتاکر، سیدنی پویتیر، جیمی فاکس، مورگان فریمن، هالی بری، ووپی گلدبرگ، جنیفر هادسون، اوکتاویو اسپنسر، مونیک نیونگو و لوپیتا نیونگو.
مک دانیل در سن ۵۷ سالگی به خاطر ابتلا به سرطان از دنیا رفت.
او هنگام دریافت جایزه خود در حالی که اشک می ریخت گفت: این شادترین و بهترین لحظه زندگی من است. از آنهایی که مرا انتخاب کردند به خاط مهربانیشان ممنونم. امیدوارم همیشه بتوانم باعث افتخار نژادم باشم.
شاتنا: مدیرعامل شرکت پالایش نفت بندرعباس از ساخت و تامین بیش از ۵٨ میلیارد ریال از اقلام این شرکت از سوی سازندگان داخلی خبرداد.
هاشم نامور گفت: پالایشگاه بندرعباس، پارسال در راستای حمایت از توان و تولید داخل بیش از ۵٨ میلیارد ریال از اقلام و تجهیزات مورد نیاز خود را از سازندگان داخلی تامین کرد.
وی افزود: بخشی از تجهیزات و اقلام مورد نیاز پالایشگاه بندرعباس همسو با اجرای سیاستهای کشور مبنی بر حفظ منابع و صیانت از سرمایههای ملی و در مسیر تحقق سیاستهای اقتصاد مقاومتی از سوی سازندگان داخلی ساخته شد.
مدیرعامل شرکت پالایش نفت بندرعباس ادامه داد: پارسال، ٢٣٩ قلم کالا در قالب ٧١ تقاضا و در مجموع به تعداد ٢٠ هزار و ۶۴٠ کالا به ارزش ۵٨ میلیارد و ٧۶٠ میلیون ریال از اقلام مورد نیاز پالایشگاه از طریق سازندگان داخلی تامین شد.
وی تاکید کرد: در همه مراحل ساخت کالاها، کیفیت تولید و ساخت به وسیله کارشناسان و متخصصان پالایشگاه مورد ارزیابی و تایید قرار گرفته است.
نامور اعلام کرد: قطعات و کالاهای ساخت داخل، پارسال شامل اقلام و تجهیزات مهم صنعتی از جمله قطعات ژنراتورها، الکتروپمپها، لوازم آزمایشگاهی و برخی قطعات کاربردی در فرآیند پالایش بود.
وی افزود: با برنامهریزیهای اصولی و اعمال نظارت و کنترل در خرید و حمایت از توان و تولید داخلی به منظور حمایت از سیاستهای خود اتکایی و قطع وابستگی به کشورهای خارجی که منجر به انتقال فناوری، اشتغالزایی و صرفه جویی ارزی برای کشور میشود اقدامهای موثر و قابل توجهی در شرکت پالایش نفت بندرعباس انجام شده است.
مدیرعامل پالایشگاه بندرعباس، اقدامهای انجام شده همسو با آرمانهای اقتصاد مقاومتی و حمایت از تولیدات داخلی را اجرای طرحهای خلاقانه برای رفع موانع تولید و ارتقای فرآیندها، کاهش هزینههای تولید از طریق تکیه بر توانمندی کارشناسان پالایشگاه و سازندگان داخلی، جلوگیری از خروج ارز، انتقال و بومیسازی فناوریهای روز دنیا اعلام کرد.
شرکت پالایش نفت بندرعباس با ظرفیت پالایش روزانه ٣۵٠ هزار بشکه نفت خام سنگین و میعانات گازی، سومین پالایشگاه کشور پس از پالایشگاههای آبادان و اصفهان از نظر ظرفیت است و ١٨ درصد فرآوردههای نفتی مورد نیاز کشور را تامین میکند.
I travel frequently from my home in Perth, Western Australia. That makes every flight a long flight and it gives me plenty of time to think -- and sometimes even about the flight itself (particularly those long evening journeys home that seem to take forever).
I've learned a few life lessons in all those flying hours:
1. You don't always get the best seat. It's amazing how you can come to expect a certain seat, or row, and get a little narky when it doesn't quite always work out.
Lesson: Sometimes life isn't fair. Sometimes it's someone else's turn.
2. You don't own the seat next to you -- unless you bought it. I remember once on an 8 hour flight from Perth to Hong Kong that I thought had a spare seat next to me. At the very last minute, literally seconds before the main door was closed, a man boarded and suddenly my spare seat was gone. My spare seat? Excuse me? I didn't buy it and yet felt more and more entitled to it the longer it remained free. At least an hour into the flight, probably longer, my attitude to this innocent stranger beside me softened. It wasn't his fault my expectation built the way it did. His only contribution to my false expectation was being last aboard.
Lesson: Know what is yours and what's not.
3. Every trip is different. I take certain flights a lot. Same time of day. Same aircraft type, occasionally same pilot (I like to remember their names), same route, much the same duration. But here's the thing, while some things are the same, the most important part is actually different. There's a unique collection of individuals who will never, ever be together again in this combination. Ever. And that means the dynamic is actually very different each time, even though we are conditioned to thinking it's the same.
Lesson: Even though life appears to be the same it's mostly not. People make the difference.
4. Everyone else has needs. Back to my seat allocations. I like to get my seat preference as do most people. And like I say I'm happier when I do. I don't want you to think I'm a saint but occasionally I've given up my extra legroom seat for a traveller with an obvious need greater than mine. I've seen others do it too. It feels good to do it and surprisingly the sacrifice made is barely noticed but the gesture is always appreciated.
Lesson: Be aware and respond to the needs of others.
5. We only remember the really good or really bad flights. Whenever we talk about flying you'll notice only the extremes are discussed. That amazing upgrade to first class, the 20 hour delay, the time you met a new friend, or quite unplanned got to sit with an old friend, or when you were projectile vomited on by a baby that screamed the whole flight (when it wasn't projectile vomiting). So when you're having a hellish time or living in the lap of luxury, remember your next dinner party story is writing itself!
Lesson: A life worth sharing is usually a life lived in the extremes.
سلام
مدیران زیادی هستند که کسب و کار خودشان را راه اندازی کرده اند ( و چه بهتر قبل از راه اندازی رجوع شود) و اکنون مشکلات زیادی گریبان گیر آنان شده است و نمیدانند چه کنند:
- کارکنان کار خود را به درستی انجام نمیدهند.
- مدیران با هم تعامل ندارند.
- نمیتوانیم مشخص کنیم چه کسی جه کار میکند و معیار ارزیابی نداریم.
- برای توسعه کسب و کار نمیدانیم جه کنیم.
- اصلا مدیر عامل باید چه کند؟
و....
بنده در زمینه بهبود مستمر در کسب و کار از طریق ابزار و مفاهیم دنیای مدیریت نوین و با کمک :
- سیستم های مدیریتی(ISO)
- مدل های تعالی(EFQM)
- استراتژی
- ارزیابی عملکرد فعالیت دارم.
و میتوانیم با کمک هم کسب و کار شما را بهبود دهیم
با تشکر.
برای کسب اطلاعات بیشتر به " خدمات مشاوره" و جهت اطلاعات تماس در " تماس با من" مراجعه بفرمایید.