تعریف ارزیابی
عملکرد سازمانی
ارزیابی عملکرد سازمانی به چگونگی انجام ماموریتها و
وظایف و فعالیتهای سازمانی و نتایج حاصله از انجام آنها اطلاق میگردد. به فرایند
پیچیدة سنجش، ارزش گذاری و قضاوت در خصوص عملکرد و در قالب عباراتی نظیر: کارایی،
اثربخشی، معناداری، توانمندسازی قابلیت پاسخگویی در چارچوب اصول و مفاهیم برای
تحقق اهداف و وظایف سازمانی، ساختاری، برنامهای و توسعه بلندمدت سازمان ارزیابی
عملکرد سازمان اطلاق میشود. ارزیابی و اندازه گیری عملکرد در بخشهای دولتی تلاشی
است سیستماتیک برای دانستن اینکه خدمات دولتی تا چه حد جوابگوی نیازهای مردم بوده
و توانایی دولت در برآورده نمودن آن تا چه اندازه است.
ضرورت و اهمیت
ارزیابی عملکرد
بهبود مستمر عملکرد سازمانها، نیروی عظیم همافزایی
ایجاد میکند که این نیروها میتواند پشتیبان برنامه رشد و توسعه و ایجاد فرصتهای
تعالی سازمانی شود. دولتها و سازمانها و مؤسسات تلاش جلوبرندهای را در این مورد
اعمال میکنند. بدون بررسی و کسب آگاهی از میزان پیشرفت و دستیابی به اهداف و بدون
شناسایی چالشهای پیش روی سازمان و کسب بازخور و اطلاع از میزان اجرا سیاستهای
تدوین شده و شناسایی مواردی که به بهبود جدی نیاز دارند، بهبود مستمر عملکرد میسر
نخواهد شد. تمامی موارد مذکور بدون اندازهگیری و ارزیابی امکانپذیر نیست."
لرد کلوین" فیزیکدان انگلیسی در مورد ضرورت اندازهگیری میگوید: «هرگاه توانستیم
آنچه درباره آن صحبت میکنیم را اندازه گرفته و در قالب اعداد و ارقام بیان نماییم
میتوانیم ادعا کنیم درباره موضوع مورد بحث چیزهایی میدانیم. در غیر این صورت
آگاهی و دانش ما ناقص بوده و هرگز به مرحله بلوغ نخواهد رسید». علم مدیریت نیز
مبین مطالب مذکور است. هرچه را که نتوانیم اندازهگیری کنیم نمیتوانیم کنترل کنیم
و هرچه را که نتوانیم کنترل کنیم مدیریت آن امکانپذیر نخواهد بود. موضوع اصلی در
تمام تجزیه و تحلیلهای سازمانی، عملکرد است و بهبود آن مستلزم اندازهگیری است و
از این رو سازمانی بدون سیستم ارزیابی عملکرد قابل تصور نمیباشد.
تعریف تعالی
سازمانی
ابزاری جهت سنجش میزان استقرار سیستمها در سازمان و خودارزیابی و
راهنمایی است که مسیر فعالیت مدیران را برای بهبود عملکرد شناسایی و تعیین میکند.
بنابراین پیام کلیدی مدل تعالی متکی بر پاسخ دادن به دو سوال است که چگونه این مدل
بعنوان یک ساختار مدیریتی مناسب و منطقی شناسایی میشود و چه کسانی می توانند در این
زنجیره ارتباط و تعاملات نقش اساسی را ایفا کند. سطح اول این مدل اهداف کلی
و در سطح بعدی اهداف کلی به درجات و مقیاس های کمی و قابل اندارهگیری تجزیه و تبدیل
میشود.
مزایای مدل تعالی
سازمان:
·
برخورداری این مدل از دیدگاه سیستماتیک و فراگیر
·
مدیریت مبتنی بر
فرآیندهای سازمانی
·
توجه ویژه به
نتایج کسب شده توسط سازمان
·
ارزیابی مبتنی بر
واقعیات
·
مشارکت گسترده
کارکنان
·
شناسایی نقاط قوت
و زمینههای قابل بهبود
·
ارائه تصویر
واقعی از فعالیتهای سازمان
·
تبادل تجربیات
درون و برون سازمانی با بکارگیری ابزار بهینهکاوی (Benchmarking)
·
استفاده از
رویکرد خودارزیابی به منظور تعالی سازمان
تاریخچه مدلهای تعالی:
در سال 1950
موسسه UNION OF JAPANCSE SCIENTISTS AND ENGINEERS
آقای دکتر ادوارد دمینگ را برای انجام سخنرانیهای مختلفی در زمینه کیفیت به ژاپن
دعوت نمود و در سال 1951 این موسسه به پاس خدمات دکتر دمینگ در زمینه کیفیت جایزه
ای به نام ایشان بنیان نهاد . مدلی که جایزه دمینگ بر اساس آن تهیه گردید و از دهه
پنجاه میلادی در ژاپن به اجرا در آمد عمدتاً بر کیفیت محصولات و روشهای کنترل
کیفی استوار است به بیان دیگر مدل جایزه دمینگ بر این اصل استوار است که برای
تولید محصولات وخدمات با کیفیت بالا نیاز به هماهنگی همه جانبه و فراگیر در سطح
سازمان است . این مدل نگرش جدیدی در بحث کیفیت ایجاد کرد و همین تفکر نگرش
فراگیر منجر به ظهور «کنترل کیفیت فراگیر» در دهه 60 میلادی گردید.
مدیریت کیفیت فراگیر روشی است برای مدیریت و اداره
سازمان جهت تعیین کیفیت با مشارکت همه اعضای سازمان که از طریق جلب رضایت مشتری و
تامین منافع همه ذینفعان بدست می آید .
موفقیت ژاپن در بکارگیری روشهای علمی کسب و کار تهدیدی
جدی برای شرکتهای آمریکائی ایجاد کرد بطوریکه در دهه 80 بسیاری از آنها با واگذار
کردن بازار به رقبای ژاپنی در آستانه ورشکستگی قرار گرفتند این تهدیدات منجر گردید
که شرکتهای غربی در روشهای کسب و کار خود تجدید نظر کرده و مدیریت کیفیت فراگیر
را بطور گسترده بکار گیرند.
جایزه کیفیت و سرآمدی کاناداCANADIAN
PUALITY AND BUSINESS EXCELLENCE AWARD در
سال 1983 و پس از آن در سال 1987 جایزه ملی کیفیت مالکوم بالدریج در آمریکا
از اولین گام هایی بودند که برای بخشیدن دید فراگیر به مدل هایی که برای ارزیابی
در موسسات صنعتی و غیر صنعتی مورد استفاده قرار می گرفتند برداشته شد و این
مدلها در واقع پوشش دهنده تمامی اجزای یک کسب و کار با در نظر گرفتن منافع
تمامی ذینفعان بود .
به دنبال مدل مالکوم بالدریج (MBNQA(
MALCOLM BALDRIGE NATIONAL QUALITY AWARD
در سال 1988 مدل تعالی سازمانی EFQM در
پاسخ به نیاز بهبود رقابت پذیری سازمانهای اروپایی توسط چهارده کمپانی بزرگ
اروپایی ( بوش ، رنو ، فیات ، بی تی ، بول ، الکترولوکس ، ک ال ام ، نستله ،
اولیوتی ، فیلیپس ، سولزر ، فولکس واگن ، رازالت ، سیبا ( در کمیسیون اروپایی مورد
توافق واقع و امضاء گردیده است . این اقدام متهورانه از شبکه قدرتمند مدیریت در
حال حاضر دارای 800 عضو از 38 کشور جهان در بخش خصوصی و دولتی می باشد که در
چارچوب یک جامعه اروپایی و در زمینه بهبود کیفیت در ادامه مدل مالکوم بالدریج از
آمریکا و همچنین مدل دکتر دمینگ در ژاپن به پیش میرود.
مدل EFQM
در سال 1991 بعنوان مدل تعالی کسب و کار معرفی گردید که در آن چارچوبی برای قضاوت
و خود ارزیابی سازمانی و نهایتا دریافت پاداش کیفیت اروپایی ارائه شد ، این اقدام
در سال 1992 عملی گردید. این مدل نشان دهنده مزیتهای پایداری است که یک سازمان
متعالی باید به آنها دست یابد. این مدل به سرعت مورد توجه شرکتهای اروپایی قرار
گرفت و مشخص شد که سازمانهای بخش عمومی و صنایع کوچک هم علاقه دارند از آن استفاده
کنند.
در سال 1995 ویرایش مربوط به بخش عمومی و در سال 1996
مدلی مربوط به سازمانهای کوچک توسعه داده شد .در سال 1999 مهمترین بازبینی مدل EFQM صورت گرفت . در سال 2001 مدل سرآمدی EFQM ویرایش سازمانهای کوچک و متوسط و درسال 2003 ویرایش جدیدتری از
مدل EFQM ارائه شد که در زیر معیارها و
نکات راهنما تغییرات قابل ملاحظه ای نسبت به ویرایش سال 1999 داشت.
مدل EFQM در اصل به مدل مالکوم بالدریج
بسیار شبیه است و تفاوت اصولی در مفاهیم و مبانی با مدل مالکوم بالدریج ندارد. هر
دو این مدلها در چارچوب مدیریت کیفیت جامع قرار میگیرند و ابزاری هستند برای استقرار
سیستم در درون سازمانها و نیز ابزاری هستند برای سنجش اینک یک سازمان تا چه اندازه
در جهت استقرار سیستم ها در چارچوب مدیریت کیفیت جامع
موفق بوده است.تفاوت هایی که بین این دو مدل وجود دارد
عمدتاًَ در حد تعداد معیارها ، امتیاز دهی و رویههای اجرائی است و چار
چوب کلی هر دو مدل در واقع یکی است. از میان سه مدل دمینگ و مالکوم بالدریج و EFQM که از معروفترین مدلهای تعالی سازمانی هستند مدل EFQM عمومیت و استقبال بیشتری در سطح جهان یافته است .
اعضای کمیته مرکزی EFQM از
مدیران عامل شرکتهای اروپایی هستند که برای چهار سال انتخاب و برای 5 سال نیز
بعنوان عضو ذخیره که هر سال یکبار انتخاب می شوند می باشند . کمیته اجرائی نیز
مرکب از 20 عضو از همان سازمانها بوده که نه تنها بعنوان نماینده تام الاختیار در
زمینه کیفیت جامع انجام وظیفه می نمایند بلکه گزارشات لازم را به کمیته مرکزی
ارائه می نمایند. اعضای کمیته اجرائی
EFQM در واقع
نقش هدایتگر و پشتیبانی کننده استراتژیها طرحهای عملیاتی کسب و کار ، نظارت بر
پیشرقت طرحها و نهایت تدوین جهت کلی مناسب برای تحقق اهدا ف این سازمانها را به
عهده دارند. در حال حاضر 19 کشور اروپایی با EFQM مشارکت می نمایند.
دلایل استفاده سازمانها از مدل EFQM
·
به منظور نشان دادن تصویری واقعی از کیفیت فعالیتهای
سازمان
·
به منظور شناسایی و
ساماندهی حوزههای تمرکز فعالیتهای بهبود
· به منظور تشویق یادگیری از طریق بهینهکاویهای
داخلی و خارجی به منظور درک محرکهایی که موجب نتایج کسب وکار میشوند.
·
به منظور ایجاد زبان مشترک درسازمان به منظور گذر
از « یا » به « و » در دستبابی به نتایج
·
به منظور ایجاد تعادل بین ذینفعان مختلف
مزایای بکارگیری مدل تعالی سازمان EFQM
1- این مدل از
فرآیندهای سازمانی سیستماتیک و فراگیر برخوردار است.
2- نسبت به تغییر و
تحول و نیازهای ذینفعان واکنش سریع دارد.
3- به نتایج کسب
شده توسط سازمان توجه ویژهای دارد.
4- ارزیابی مبتنی
بر واقعیات است.
5- مشارکت گسترده
کارکنان در انجام امور را مد نظر قرار میدهد.
6- نقاط قوت زمینههای
بهبودپذیر در این مدل قابل شناسائی است.
7- زبان مشترک مدیریت
و کارکنان را فراهم میکند.
8- تبادل تجربیات
درون و بیرون سازمان با بکارگیری ابزار الگوبرداری صحیح صورت میگیرد.
9- به منظور سرآمد
کردن سازمان از روش خود ارزیابی استفاده میشود.
10- محرکی برای
یادگیریهای فردی و سازمانی است.
11- ساماندهی طرحهای
بهبود در چارچوبی واحد